شخصی که در اين شکل ترسيم شده، کج و کوله و بیريخت است، زيرا اندازه ناحيهای که به بخش خاصی از بدن نسبت داده شده، با اندازه واقعی آن تناسبی ندارد بلکه با ميزان د قتی که برای انجام کار آن بخش نياز است، تناسب دارد. در انسان، فضای زيادی به صورت، زبان و دست ها اختصاص داده شده است. شما فکر میکنيد چرا اين چنين است؟
در بيشتر افراد، نيمکره چپ مغز زبان و گفتار، رياضيات و ديگر توانايیهای تجزيه و تحليل را تنظيم میکند. نيمکره راست، مسئوول پردازشهای بينايی و فضايی است. بسياری از اعمال، از جمله جنبههای مختلف اعمالی که ذکر شد، با همکاری هر دو نيمکره تنظيم میشوند. دستجاتی از رشته های عصبی که جسم پينهای ناميده میشوند دو نيمکره را به هم مرتبط میسازند و به اين ترتيب، ارتباط بين دو نيمکره امکانپذير میشود. نوع ی جراحی نامعمول، استثنای جالبی برای اين اصل همکاری دو نيمکره آشکار کرد و پيچيدگی مغز را بيش از پيش نشان داد. در موارد شديد صرع (نوعی بيماری عصبی که باعث حملات مغزی میشود) با عمل جراحی رشتههای جسم پينهای را پاره میکنند و به اين ترتيب ، ارتباط دو نيکره را قطع میکنند. اين جراحی تعداد و شدت حملات مغزی را به ميزان زيادی کاهش میدهد و بيشتر بيماران هيچ گونه اختلالی در حرکت يا درک خود احساس نمیکنند. با وجود اين، درک آنان تا حدودی آسيب میبيند. پيامهای دست راست آنان فقط به وسيله نيکره چپ و پيامهای دست چپ آنان فقط به وسيله نيکره راست دريافت میشود. در واقع، به خاطر اين جراحی، نيمکرهها نمیتوانند از اطلاعات يکديگر استفاده کنند.
بيماران به طور معمول متوجه اين آسيب نمیشوند زيرا با استفاده از چشمهايشان آن را جبران میکنند. بر خلاف پيامهايی که از دستها میآيند، پيامهای هر چشم در هر دو نيمکره دريافت میشود. بعضی از مطالعات جالبی که روی اين بيماران انجام شده است، ماهيت اين آسيب را آشکار کردهاند. وقتی محققی چشمهای بيمار را با چشمبند میبندد و در دست چپش چيزی مانند مسواک قرار میدهد، بيمار میتواند خصوصيات آن چيزی را توصيف کند: «دستهای بلند و سخت و موهايی نرم دارد.» گاهی بيمار میتواند چگونگی استفاده از آن چيز را توصيف کند: « هر روز از آن استفاده میکن م .» اما نمیتوان د نام آن چيز رابگويد. وقتی محقق آن چيز را در دست راست بيمار قرار میدهد، او میتواند نام آن را بگويد: «چيزی که در دست من است يک مسواک است.» اما نمیتواند چگونگی استفاده از آن را توصيف کند. در شرايط عادی که بيمار میتواند هم از دستها هم از چشمهايش استفاده کند، مغز میتواند از عهده آسيب وارده برآيد و بيمار کمتر با مشکل روبه رو میشود.
اين نمونه و مشاهدات به دست آمده از جراحیها و آزمايشهای ديگر، نشان میدهدکه مغز میتواند اطلاعات را در بيش از يک روش پردازش کند. به علاوه، بعضی اعمالی که در حالت عادی به وسيله يک ناحيه انجام میشوند، میتوانند بر بخشهای ديگر تحميل شوند. اين وضعيت اغلب زمانی میتواند رخ بدهد که فرد بسيار جوان است. برای مثال، وقتی کودکی دچار سکتهای میشود که نيمکره چپش را تخريب میکند، به جای از دست رفتن مقداری ازتوانايیهای گفتاری يا همه آن، نيمکره راست مغزش جور اين عمل را میکشد. همچنين اگر دريافتی از يکی از حسها آسيب ببيند، دريافتی از حس ديگر جبران خواهد کرد. به اين دلائل اغلب گفته میشود مغز همچون لاستيک است، يعنی میتواند از بعضی وقايع و تجربيات تاثير پذير و با شرايط ويژه سازگاری پيدا کند.
پيچيدگی بر هم کنشها
شايد از دانستن اين موضوع تعجب کنيد که از بسياری جنبه ها شما میتوانيد بهتر از يک کامپوتر فکر کنيد. در حقيقت، ساختن کامپيوتر هايی که بتوانند سادهترين اعمال انسانی (برای مثال، تشخيص صورت افراد مختلف) را انجام دهند، بسيار مشکل است. برنامههای کامپيوتری تنها در سالهای اخير توانستهاند استادان بازی شطرنج را شکست دهند. بعضی از دانشمندان تلاش میکنند با استفاده از برنامههای کامپيوتری ، رباتهای باهوش ی طراحی کنند که نظير توانایها و پردازشهای اطلاعاتی مغز انسان را بروز دهند. تا به حال اين دانشمندان توانستهاند، نحوه پردازش اطلاعات در سوسک را الگوسازی کنند، اما همين کار نيز با دشواریهای زيادی همراه بوده است. حال تصور کنيد ساختن رايانه و توليد برنامهای که بتواند همه توانايیهای مغز انسان را الگو برداری کند، چقدر سخت است.
يکی ازدلائل مشکل بودن ساختن يک الگوی رايانهای از مغز انسان اين است که مغز ما تعداد زيادی سلول عصبی به نام نرون دارد و تعداد ارتباطات درونی بين اين سلولها حيرتآور است.
مغز شما حدود 12 10 (يک تريليون) نرون دارد و از آنجا که اين سلول میتوانند به روشهای زيادی با هم ارتباط داشته باشند، توان همکاری بين آنها فوق العاده بالا است. تا زمانی که بشر کامپيوتری نساخته است که ارتباطات درونی آن فوق العاده زياد باشد، الگو برداری از تفکر انسانی مشکل خواهد بود.
برای درک بهتر چگونگی ارتباط نرون با يکديگر، دقت در ساختمان يک نرون میتواند مفيد باشد شکل زير يکی ازاين سلولها را نشان میدهد
|